سيد جواد رضويان مرد خوش خنده مجموعههاي طنز تلويزيون و سينما بچه سلسبيل تهران است. مادرش يزدي و پدرش اهل قم است او در 6 مرداد 1353 در شهرستان قم بدنيا آمد و در رشته نقاشي تحصيل کرد. در سال 1376 ازدواج کرده و يک دختر 5 ساله به نام يامين دارد. وي به همسر و دختر خود علاقه شديدي دارد. او اظهار مي دارد که: به دليل مشکلات کاري و مشغله زياد نتواستم بيشتر لحظات زندگي کنار يامينم باشم ولي از همسرم واقعا ممنونم که خلاء نبود من را پر کرد.
جواد رضويان در کنار دخترش يامين
رضویان بچه درسخواني بوده اما در عين حال لجوج و شيطان، بطوريکه بخاطر لجبازي با پدرش درامتحانات ثلث سوم سال دوم راهنمايي شرکت نکرد تا يکضرب مردود شود. در خاطرات خود بيان کرده که: در دوره راهنمايي يا بايد از سردخانهها بيرون ميکشيدنش يا از زير تابوت شهدا چون عاشق اعزام به جنگ بود. در نوجواني و جوانياش عشق خاصي به جنگ داشته و هميشه در تلاش بوده که به جنگ برود. ولي چون پدر و مادر وي رضايت نميدادند به طور مخفيانه و بدون رضايت پدر و مادر براي رفتن به جبهه تلاش ميکرد و به گفته خودش هيچ وقت موفق نشد که به جبهه برود.
از علايق شخصي رضويان ميتوان به طرز لباس پوشيدن او اشاره کرد که بيشتر اسپرت ميپوشد و به لباس خريدن علاقه خاصي دارد و عاشق همگام بودن با مد روز است. او يک طوطي برزيلي دارد وعاشق رنگ نارنجي است.
از علايق شخصي رضويان ميتوان به طرز لباس پوشيدن او اشاره کرد که بيشتر اسپرت ميپوشد و به لباس خريدن علاقه خاصي دارد و عاشق همگام بودن با مد روز است. او يک طوطي برزيلي دارد وعاشق رنگ نارنجي است.
زندگي سينمايي:
جواد رضويان از معدود بازيگران طنزي است که چهرهاش کاملا متناسب با نوع کاري است که انتخاب کرده است. او چهرهاي معصوم و در عين حال بچگانه دارد که صداقت کودکي را هنوز هم ميتوان در آن مشاهده کرد. او معمولا شاد است و دوست دارد اين شادي را به ديگران نيز منتقل کند. رضويان اولين بار در برنامه «سيب خنده» با کارگرداني رضا عطاران بچهها را خنداند و بعدها در خيلي از برنامههاي طنز تلويزيون با شخصيت خاص نظرها را به خود جلب کرد.
عکس جواد رضويان در برنامه سيب خنده
جواد رضويان از سال 73 در عرصه بازيگري مشغول به کار شده است با نقش آفريني در مجموعه تلويزيوني «سيب خنده» کم کم در ميان بازيگران مشهور شهرتي پيدا کرد. ولي با مجموعه طنز «پاورچين» به کارگرداني مهران مديري به موفقيت رسيد و در «جايزه بزرگ» اين موفقيت را تکرار کرد. علاوه بر اين در مجموعههاي متعددي از «مجيد دل بندم» و «باغچه مينو» نيز شاهد بازي دلنشين او بودهايم. پس از بازي در مجموعههاي تلويزيوني در سال 1383 با فيلم «شارلاتان» آرش معيريان پا به عرصه سينما گذاشت و از آن تاريخ به بعد در فيلمهاي بسياري بازي کرده است که اکثر آنها درون مايه طنز دارد که از آن جمله میتوان به «کلاهی برای باران»، «دلداده»، «اخراجی های 2»، «چهار چنگولی» و جدیدترین فیلمش «کالسکه» نام برد. همچنين تا کنون چند تله فيلم نيز بازي کرده است و يکي، دو تجربه کارگرداني هم در کارنامه خود دارد و موفقيتهايي نيز بدست آورد، اما به اندازه موفقيتهاي بازيگريش قابل توجه نيست.
جواد رضويان و امين حيايي در فيلم «شارلاتان»
وقتي در مورد کارگرداني از او سوال شد در پاسخ گفت: باور كنيد من نه خودم را كارگردان ميدانم نه بازيگر. دوستان لطف ميكنند مرا دعوت ميكنند و گاهي دور هم جمع ميشويم و كاري انجام ميدهيم، وگرنه هنوز «ب» بسم الله بازيگري هم نيستم چه برسد به كارگرداني. قطعا هنوز دانش آموز بازيگري هستم و حالا حالاها بايد در كلاس بازيگري بنشينم. الان هم كه جسارت ميكنم و پشت دوربين ميايستم از بزرگاني مثل فتحعلي اويسي و عليرضا خمسه و عزيزان ديگر مي آموزم.
جواد رضویان و رضا شفيعي جم درفیلم چهارچنگولی
مصاحبه اي کوتاه از جام جم آنلاين با جواد رضويان در مورد کارگردانياش:
-شما به عنوان بازيگري مطرح در گونه كمدي شناخته شدهايد. فكر ميكنيد اين موفقيت را بتوانيد در كارگرداني تكرار كنيد؟
از همان سال اول كه وارد بازيگري شدم شرايطي مهيا نبود كه بتوانم در كارم شناخته شوم، اما با گذشت زمان و كسب تجارب مختلف و كار كردن با كارگردانها و بازيگران حرفه ايتر به تكاملي رسيدهام كه برخي دوستان لطف ميكنند و ميگويند در كارهاي كمدي به توفيقاتي دست پيدا كردهام. در كارگرداني هم نياز به فرصت دارم. اميدوارم بتوانم اثري كه در شأن و اندازه مخاطب مشكل پسند ايراني است، ارائه كنم..
از همان سال اول كه وارد بازيگري شدم شرايطي مهيا نبود كه بتوانم در كارم شناخته شوم، اما با گذشت زمان و كسب تجارب مختلف و كار كردن با كارگردانها و بازيگران حرفه ايتر به تكاملي رسيدهام كه برخي دوستان لطف ميكنند و ميگويند در كارهاي كمدي به توفيقاتي دست پيدا كردهام. در كارگرداني هم نياز به فرصت دارم. اميدوارم بتوانم اثري كه در شأن و اندازه مخاطب مشكل پسند ايراني است، ارائه كنم..
-تجربه طولاني مدت بازيگري در فيلمهايي كه نقاط مشترك زيادي داشت و كمديهايي بود که سبك خاص خودتان را داشت، اينها چه تأثيري روي كارگردانيتان گذاشت؟ از فيلمنامه و بازيگران انتظار داشتيد ادامه مسيري كه تا به حال در آن حركت كردهايد را شكل دهند يا ميخواستيد كار جديدي ارائه كنيد؟
قطعا ميخواستم كار جديدي ارائه كنم و به اصطلاح طرحي نو در اندازيم؛ چون خودم از جواد رضويان تكراري خسته شده بودم كه مثلا در خيلي از فيلمها از روستا وارد شهر ميشد. خودم از اين تكرار فرار ميكردم، اما خيلي وقتها مجبور ميشدم و در رودربايستي قرار ميگرفتم. بدون تعارف عرض ميكنم خيلي وقتها برحسب نياز بود. بعضي دوستان هم با ساده پنداري به اين كار نگاه ميکردند و فكر ميكردند چه كاري جواد رضويان را نود شب يا بيشتر در تلويزيون نگه ميدارد و مردم را هم جذب ميكند، همان روش را در سينما نيز اجرا كنيم. اما سينما با تلويزيون كاملا فرق دارد. به دليل كم اطلاعي، تعداد كارگردانها و نويسندگان كمدي خوبمان به تعداد انگشتان دست هم نميرسد. به همين علت اگر كاري كمي از درجه معمولي بهتر شود نمره عالي به آن ميدهيم. گاهي که به سريالهاي قديمياي که در آن بازي كرده ام نگاه ميكنم، ميبينم طي اين سالها، كمدي پيشرفت چشمگيري نداشته و حتي گاهي پسرفت كردهايم
قطعا ميخواستم كار جديدي ارائه كنم و به اصطلاح طرحي نو در اندازيم؛ چون خودم از جواد رضويان تكراري خسته شده بودم كه مثلا در خيلي از فيلمها از روستا وارد شهر ميشد. خودم از اين تكرار فرار ميكردم، اما خيلي وقتها مجبور ميشدم و در رودربايستي قرار ميگرفتم. بدون تعارف عرض ميكنم خيلي وقتها برحسب نياز بود. بعضي دوستان هم با ساده پنداري به اين كار نگاه ميکردند و فكر ميكردند چه كاري جواد رضويان را نود شب يا بيشتر در تلويزيون نگه ميدارد و مردم را هم جذب ميكند، همان روش را در سينما نيز اجرا كنيم. اما سينما با تلويزيون كاملا فرق دارد. به دليل كم اطلاعي، تعداد كارگردانها و نويسندگان كمدي خوبمان به تعداد انگشتان دست هم نميرسد. به همين علت اگر كاري كمي از درجه معمولي بهتر شود نمره عالي به آن ميدهيم. گاهي که به سريالهاي قديمياي که در آن بازي كرده ام نگاه ميكنم، ميبينم طي اين سالها، كمدي پيشرفت چشمگيري نداشته و حتي گاهي پسرفت كردهايم
-شما در مسيري كه حركت ميكرديد مخاطب خاص خودتان را داشتيد و موفق بوديد. فكر ميكنيد ادامه دادن آن مسير پاسخگوي مخاطب نبود؟
جلب مخاطب را موفقيت نميدانم. مخاطب در يك اثر با شخصيت همذات پنداري ميكند و اين همراهي ادامه مييابد. اين دليل بر توفيق بازيگر نيست، بلكه نشانه صبوري و به عقيده من ترحم مخاطب نسبت به بازيگر است. مثلا در بعضي كارهايي كه اين اواخر در سينما انجام دادم، دوست نداشتم مخاطب به خاطر گذشته ام به سينما برود. دوست داشتم اگر جذب كار ميشود، فردا بگويد برويد ببينيد جواد رضويان چه فيلمي بازي كرده، نه اين كه بگويد او را شبيه فيلمهاي قبلياش ديديم. اين تكرارها آزرده خاطرم ميكرد. اين تكرار در مورد بسياري از دوستانمان هم هست. مشكلات زيادي مثل محدوديت در شوخي با اصناف و مشاغل و گرايشها و عقيدهها هم وجود دارد كه باعث ميشود متنها محدود شود.
جلب مخاطب را موفقيت نميدانم. مخاطب در يك اثر با شخصيت همذات پنداري ميكند و اين همراهي ادامه مييابد. اين دليل بر توفيق بازيگر نيست، بلكه نشانه صبوري و به عقيده من ترحم مخاطب نسبت به بازيگر است. مثلا در بعضي كارهايي كه اين اواخر در سينما انجام دادم، دوست نداشتم مخاطب به خاطر گذشته ام به سينما برود. دوست داشتم اگر جذب كار ميشود، فردا بگويد برويد ببينيد جواد رضويان چه فيلمي بازي كرده، نه اين كه بگويد او را شبيه فيلمهاي قبلياش ديديم. اين تكرارها آزرده خاطرم ميكرد. اين تكرار در مورد بسياري از دوستانمان هم هست. مشكلات زيادي مثل محدوديت در شوخي با اصناف و مشاغل و گرايشها و عقيدهها هم وجود دارد كه باعث ميشود متنها محدود شود.
-به دليل دور شدن از اين تكرار بود كه در سريال خودتان بازي نكرديد؟
خيلي از دوستان به اين باور رسيده بودند كه كارگرداني ميكنم تا در كار خودم بازي كنم. ميخواستم اين تفكر را از بين ببرم. همين طور اگر جاي هر كدام از بازيگران ميخواستم بازي كنم، نمره پايينتري از آنها ميگرفتم.
خيلي از دوستان به اين باور رسيده بودند كه كارگرداني ميكنم تا در كار خودم بازي كنم. ميخواستم اين تفكر را از بين ببرم. همين طور اگر جاي هر كدام از بازيگران ميخواستم بازي كنم، نمره پايينتري از آنها ميگرفتم.
-از تفاوت كار تلويزيوني و سينمايي گفتيد. كمي در اين مورد توضيح دهيد.
نمي توانيم سينما و تلويزيون را به هم نزديك كنيم. در سينما مواردي هست كه شامل مميزي نميشود، ولي در تلويزيون به آنها نميشود نزديك شد. در سينما در گفتن خيلي از ديالوگها و ساختن خيلي از موقعيتها راحت تر ميتوانيم عمل كنيم. ساختار سينما و تلويزيون ما كاملا از هم جداست.
نمي توانيم سينما و تلويزيون را به هم نزديك كنيم. در سينما مواردي هست كه شامل مميزي نميشود، ولي در تلويزيون به آنها نميشود نزديك شد. در سينما در گفتن خيلي از ديالوگها و ساختن خيلي از موقعيتها راحت تر ميتوانيم عمل كنيم. ساختار سينما و تلويزيون ما كاملا از هم جداست.
-از مجموع صحبتهايتان و اين همه تغييري كه در تفكرتان به وجود آمده، ميشود به اين نتيجه رسيد كه از اين به بعد قرار است جواد رضويان را با سبك و سياق جديدي ببينيم؟
اصلاً به همين خاطر است كه در دو سال اخير كم كار شده ام. واقعاً دلم ميخواهد چيزي كه در شأن و لياقت مخاطب سينما و تلويزيون است، ارائه كنم. بعضي دوستانمنتقد ما را نقد ميكنند، اما آنقدر نقدها مغرضانه است و كم لطفي در آن وجود دارد، آنقدر نقدها شخصي است كه آدم متعجب ميشود. هرچند اگر جايي حرف حسابي زده شد، سعي كرده ام آويزه گوشم كنم. اما وقتي غرض ورزي و بي انصافي ميبينم، خيلي جدي نميگيرم. نقد مردم برايم حكم است، آنها هستند كه نمره قبولي و ردي كارهايم را ميدهند.
اصلاً به همين خاطر است كه در دو سال اخير كم كار شده ام. واقعاً دلم ميخواهد چيزي كه در شأن و لياقت مخاطب سينما و تلويزيون است، ارائه كنم. بعضي دوستانمنتقد ما را نقد ميكنند، اما آنقدر نقدها مغرضانه است و كم لطفي در آن وجود دارد، آنقدر نقدها شخصي است كه آدم متعجب ميشود. هرچند اگر جايي حرف حسابي زده شد، سعي كرده ام آويزه گوشم كنم. اما وقتي غرض ورزي و بي انصافي ميبينم، خيلي جدي نميگيرم. نقد مردم برايم حكم است، آنها هستند كه نمره قبولي و ردي كارهايم را ميدهند.
-نكته اي هست كه به عنوان كلام آخر اضافه كنيد؟
اميدوارم مخاطب همانطور كه مرا تا اينجا تحمل كرده باز هم تحمل كند. واقعا اين دو سال سختي كشيدم تا كار نكنم. ما به كار كردن جلوي دوربين عادت داريم. عادت داريم كه در خيابان راجع به كارهايمان صحبت كنند. در اين دو سالي كه كار نكردم واقعا رياضت كشيدم. من بچه تلويزيون هستم، اما گلايه هايي دارم. بعد از «قرارگاه مسكوني» يك سال سريالم بلاتكليف ماند كه باعث شد احساس كنم از خانه خودم رانده شده ام و اين احساس بسيار بدي بود. خودم را بچه گروه كودك ميدانم و آرزو دارم روزي به گروه كودك برگردم.
اميدوارم مخاطب همانطور كه مرا تا اينجا تحمل كرده باز هم تحمل كند. واقعا اين دو سال سختي كشيدم تا كار نكنم. ما به كار كردن جلوي دوربين عادت داريم. عادت داريم كه در خيابان راجع به كارهايمان صحبت كنند. در اين دو سالي كه كار نكردم واقعا رياضت كشيدم. من بچه تلويزيون هستم، اما گلايه هايي دارم. بعد از «قرارگاه مسكوني» يك سال سريالم بلاتكليف ماند كه باعث شد احساس كنم از خانه خودم رانده شده ام و اين احساس بسيار بدي بود. خودم را بچه گروه كودك ميدانم و آرزو دارم روزي به گروه كودك برگردم.
فعاليت در زمينه موسيقي و آهنگ:
رضويان تا بحال چند آلبوم منتشر کرده است، از چند آهنگ اين بازيگر و خواننده مي توان به «تقدير»، «دلت مياد»، «دنيا ديگه مثل تو نداره»، «بانوي قصه»، «قسمت نميشه انگار»، «ميخوام تو ابرا»، «بيا پيشم بابا»، «بزن بريم» و... اشاره کرد. که آخرين کار او آلبومي با نام «لحاف دوزي» است.
فعاليت در رشته نقاشي:
او ليسانس نقاشي دارد و سبک نقاشي هايش اليستراسيون است.اين سبکِ نقاشي کودک است.
دليل علاقمندي او به رشته نقاشي به آشنايي او با مهران غفوريان مربوط ميشود. راهنماييها و تشويقهاي مهران باعث شد که جواد به رشته نقاشي علاقمتد شود و به طور اتفاقي وارد اين رشته شده و سال اول دانشگاه با مهران غفوريان و امير غفارمنش و بيژن بنفشه خواه همکلاس بوده و به کمک آنها وارد اين رشته شده است.
اسامی فیلمهای سینما:
فیلم ویدیویی- تلویزیونی
مجموعه تلویزیونی:
منابع: ویکیپدیا، جامجم آنلاین و سایت های مرتبط با جوادرضویان
باتشکر از سهیل (DarkAngel)عزیز بابت بررسی بیوگرافی
باتشکر از سهیل (DarkAngel)عزیز بابت بررسی بیوگرافی